
همآره در توصیف و تشریح زلزله، این بلای طبیعی از واژههایی چون خانمانسوز و خانمان برانداز استفاده میشود، نقل قولهایی میشنویم، برای همدردی آه میکشیم و حتی المقدور از کمکهای مالی دریغ نمیکنیم، اما چقدر و چه اندازه میتوانیم احساس انسانهایی را بفهمیم که این بلا بر آنان نازل شده ست، همدردی ما در چه حدیست و درکمان از این حادثه چقدر عمیق ست. زلزله نوعی از دست دادگی ست، خانه و خانواده و پناهگاهِ مادی و فیزیکی انسان، جایی که در آن احساس آرامش مادی و معنوی دارد، وسایل شخصی، دلبستگیهای عاطفی و مادی و حتی معنوی… به یکباره در هم میلرزد و میریزد و نابود میشود، حاصل آن حرمان ست و غم و اندوه، حاصلِ آن ترس ست و شوک… آنچه از زلزله و مکانهای زلزله زده باقی میماند چند شی ء متروک ست که به نوعی بر وضعیت آن اشخاص و خانواده دلالت دارد، پیرامون آنها که دست رفته اند و ازدست داده اند چه میگذشته ست ؟!… وضعیتهای خانوادگی، عاطفی، شغلی و…
مجموعه ی شی ء متروک، این پیرامون را مورد بررسی قرارداده و به آن پرداخته ست. در این مجموع سعی شده ست از آبژههایی استفاده شود که حتی المقدور اطلاعاتی را از این پیرامون در اختیار مخاطب بگذارد به انضمام بار نوستالژی و عاطفی که مخاطب را به عمق فاجعه رهنمون سازد.
بسیار متاثر شدم
آفرین بر آقا سبحان
خیلی خوب بود
Comments are closed.